گنجور

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۶

 

کام از آن لب مشکل و ما را غم کامست و بس

کار ناکامان همین اندیشه خامست و بس

با همه کس زان لب جان بخش می گویی سخن

آنچه از لعلت نصیب ماست دشنامست و بس

هر سهی سروی لباس ناز را شایسته نیست

[...]

هلالی جغتایی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » مثنویات » ساقی‌نامه

 

مرا صبح امّید، شامست و بس

شب تیره را روز نامست و بس

فیاض لاهیجی