گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴۵

 

بگردان ساقیا آن جام دیگر

بده جان مرا آرام دیگر

به جان تو که امروزم ببینی

که صبرم نیست تا ایام دیگر

اگر یک ذره رحمت هست بر من

[...]

مولانا
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۲

 

یادگار از جم به جا نبود به غیر ازجام دیگر

گر نبودی جام هم از جم نبودی نام دیگر

از رخ وزلف تودیگرنور وظملت وام ندهی

ظلمت ونوری نبیندکس ز صبح و شام دیگر

درخم زلفت مده هر لحظه رم مرغ دلم را

[...]

بلند اقبال