گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۶

 

زهره ندارم که سلامت کنم

چون طمع وصل مدامت کنم

گرچه جوابم ندهی این بسم

چون شنوی تو که سلامت کنم

چون نتوانم که به گردت رسم

[...]

عطار
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۸

 

بسیار بد کردی ولی نیکو سرانجامت کنم

گر زین شراب صرف من یک جرعه در جامت کنم

شب‌خیز کردی نام خود، تا صبح سازی شام خود

هر شام سازم صبح تو، تا دردی آشامت کنم

در خلوت ار رایی زنی، تا پای برجایی زنی

[...]

اوحدی