گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۶

 

ای خوش آن آزاده ای کو در به روی کام بست

دیده از نظارهٔ این باغ، چون بادام بست

از ضعیفی، قوت بی طاقتی با من نماند

ناتوانی بر من آخر تهمت آرام بست

با وجود آنکه لبریز شرابم، از خمار

[...]

سلیم تهرانی