×
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۲
ای که ز سودای عشق بی سر و پا ماندهای
بر سر این راه دور خفته چرا ماندهای
ای دل غافل بدانک منتظر توست دوست
آه که آگه نهای کز که جدا ماندهای
جملهٔ مردان راه، راه گرفتند پیش
[...]
عطار » مختارنامه » باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد » شمارهٔ ۱
ای بلبلِ روح مبتلا ماندهای
کاندر پی این دام بلا ماندهای
خو کردهای اندر قفس خانهٔ تنگ
وآگاه نهای کز که جدا ماندهای
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۱۲ - حسینی قزوینی
تا نگری از همه واماندهای
قافله رفته است و به جا ماندهای
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۹- سوره توبه » ۱۴- آیات ۱۱۲ تا ۱۱۴
یاد آن کن کز کسان وامانده ای
وقت حاجت زار و تنها مانده ای