×
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴
تن شود خاک و، همان سودای ما ماند به جا
سر رود گر چون حباب، اما هوا ماند به جا
سوی آن خورشید تابانم ز بس گرم طلب
سایه از من، چون رقم از خامه، واماند به جا
سجدهای هر گام، خواهد خاک راهش دائمی
[...]
۱۰ بیت