گنجور

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷

 

ای گل نو به سفر رفته و سالی مانده

ما ز اندوه میان تو خیالی مانده

دل مهجور من از مویه چو مویی گشته

تن رنجور من از ناله چو نالی مانده

به تمنای دهان تو همه عمر گذشت

[...]

امیر شاهی