گنجور

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱

 

اشک من کآب زلالی است که نتوان گفتن

تازگی بخش نهالی است که نتوان گفتن

برده ای چون دلم از دست، مپرس از حالم

حال دل باخته، حالی است که نتوان گفتن

سرکش افتاده بسی گلبن این باغ، ولی

[...]

آذر بیگدلی