گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۸

 

آن گل سوریست در کلاله نهفته

یا به عبیرست برگ لاله نهفته

در دهن کوچک چو پستهٔ او بین

رستهٔ دندان همچو ژاله نهفته

از گل و شکر نواله ایست لب او

[...]

اوحدی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۹

 

خط اگرت سبزه طرف لاله نهفته

دایرهٔ ماه را به هاله نهفته

شیخ که دامن‌کش از بتان شده ای گل

داغ تو در آستین چو لاله نهفته

ابر برای شکست شیشه غنچه

[...]

محتشم کاشانی