گنجور

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳

 

نی همین در نی از آن لب ناله حسرت می‌خورد

شکرستان‌ها از آن تبخاله حسرت می‌خورد

طرفه تسخیر است در پیری و ایام شباب

آرزو دارد جوان صدساله حسرت می‌خورد

جام زر بی می اگر خوش بود پس نرگس چرا

[...]

سعیدا