گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰

 

خاکی دلم به گرد وصالش کجا رسد

سرگشته می‌دود به خیالش کجا رسد

چون آفتاب سایه به ماهی نبیندش

دیوانه‌ای چو من به هلالش کجا رسد

خود عالمی پر است که سلطان غلام اوست

[...]

خاقانی