گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳

 

رخت تمنای دل بر در عشاق نه

تخت شهنشاه عشق بر سر آفاق نه

قفل که بر لب نهی از لب معشوق ساز

پای که از سر کنی در صف عشاق نه

زخم که جانان زند همسر مرهم شناس

[...]

خاقانی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۳

 

ساغر لب ریز وصل، بر کف مشتاق نه

زمزمهٔ آتشین بر لب عشاق نه

ای قلم شعله ریز، دود دل ما بریز

آتش حسرت فزوز در دل اوراق نه

حسن صنم پرده سوخت، ای دل دیدار دوست

[...]

عرفی