×
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۱ - نشستن بهرام روز پنجشنبه در گنبد صندلی و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم ششم
شب ز خالش سواد یافته بود
مه ز تابندگیش تافته بود
مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱۳
ایزد چو به قهر دوزخت تافته بود
نفست به فساد و فتنه بشتافته بود
هم عدل خدات کرد مقهور ارنه
ایمان خلایقی خلل یافته بود
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۱۴ - اکبر گل پیرهن
مرگ پیش از تو مرا کاش که دریافته بود
پنجهٔ عمر مرا دست اجل یافته بود
آفتاب از پس مرگم به بدن تافته بود
تیغ بیداد خسان فرق تو نشکافته بود