گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳

 

لب تو کرد پر از می ایاغ آینه را

نمود زلف تو دود چراغ آینه را

به صبر چاره ی درد دلم حواله مکن

مبند مرهم زنگار، داغ آینه را

به راه عشق ز غم روی دل متاب که هست

[...]

سلیم تهرانی