×
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴
گوهر دل گم شد و وقت فراغ از دست رفت
پیش پای خود ندیدیم و چراغ از دست رفت
سوختم از درد و داغش بیش از این طاقت نماند
من بدرد از پا فتادم دل بداغ از دست رفت
میرود دوران گل چون باد ساقی فکر چیست
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲
دیده تا بر هم زدم سامان باغ از دست رفت
ذوق مستی داشتم چون گل، ایاغ از دست رفت
پای در دامان کشیدم شد گریبانگیر، عشق
رفتم از دنبال دل، کنج فراغ از دست رفت
رنگ مطلب ریختن خاکسترم بر باد داد
[...]