×
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰
در محبت جان اگر بازی خوش است
گر کنی بازی چنین بازی خوش است
یار کرمانی اگر چه خوش بود
دلبر سرمست شیرازی خوش است
رند سرمستیم و با ساقی حریف
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۵
عاجزی از عاشق، از معشوق طنازی خوش است
از سپند افتادن، از آتش سرافرازی خوش است
کوهکن حیف است فارغبال دارد تیشه را
ناخنی تا هست در کف، سینه پردازی خوش است
خون دل در ساغر روشندلان زیبنده است
[...]
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۱۲- سوره یوسف » ۷- آیات ۱۷ تا ۲۱
یار آمد خانه پردازی خوش است
سر به پایش هِشته، جانبازی خوش است