گنجور

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹

 

دگر دلم ز می تازه مست می گردد

ر صیت مستی ام، آوازه مست می گردد

کلید میکده ها را به من دهید، که من

نه آن کنم که به اندازه مست می گردد

خراش نغمه دهد می، گمان مبر که دلم

[...]

عرفی