راز را انجام نیست آغاز هم

لیک باید بود با همراز هم

دف و نای هر دو هم‌آواز هم

نوازندگان گوش بر ساز هم

بازگشا عقد ثریا ز هم

ساز جدا پیکر جوزا ز هم

با چون تو شوخی سرو قد عاشق کش و طناز هم

گل را نزیبد ناز کی سرو سهی را ناز هم

هرچند خونم میخوری هرگه که میبینم ترا

دل میبرد سوی توام جان میکند پرواز هم

صد خسته بهر پرسشی جان داد و تو عیسی نفس

[...]