گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۵

 

ای جرس، سوی سفر هر لحظه آوازم مکن

بی پر و بالم، عبث تکلیف پروازم مکن

چون گره، سررشته ی عمرم به دست بستگی ست

دشمن من گر نه ای، از دوستی بازم مکن

کرد رسوا این می مردآزما منصور را

[...]

سلیم تهرانی