گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴۳

 

از رگ ابر، هوا سینه شهباز شده است

باده پیش آر که قانون طرب ساز شده است

نیست خاری کهن باشد مژه گلگونش

مگر از جوش بهاران رگ گل باز شده است!

من چه مرغم، که تذروان بهشتی رو را

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴۴

 

آخر حسن تو از خط به از آغاز شده است

که ز هر حلقه، در باغ نوی باز شده است

جوهر از آینه حسن تو بیرون زده است

هر خم و پیچی ازو صیقل پرداز شده است

خط به فکر سخن انداخته یاقوت ترا

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۷

 

به که بر خود نبندد از دربان

در دولت به هر که باز شده است

کرده تا روی خود به درگه حق

صائب از خلق بی نیاز شده است

خطش از خال حقه باز شده است

[...]

صائب تبریزی