گنجور

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶۷

 

من دولت وصالش از بی نیاز خواهم

صبح رخ امیدم در وقت راز خواهم

محراب ابروانش پیوسته قبله ماست

زان روی حاجت خود در هر نماز خواهم

از سرو قامت او کوتاه گشت دستم

[...]

جهان ملک خاتون