گنجور

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۷۶

 

کدام جلوه، که در سر و سرفراز تو نیست؟

کدام فتنه، که در جلوه های ناز تو نیست؟

مکن بخاک درش، ای رقیب، عرض نیاز

که نازنین مرا حاجت نیاز تو نیست

دلا، بشام فراق از بلای حشر مپرس

[...]

هلالی جغتایی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۸

 

در خیال مزن فهم خویش سازتو نیست

چو شمع جیب‌تو جز بوتهٔ‌گداز تو نیست

زکارگاه خیالت کسی چه پرده درد

که فطرت توهم از محرمان رازتو نیست

به غیر نیستی از اعتبار عالم رنگ

[...]

بیدل دهلوی