گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۸

 

ای به ناوک زده چشم تو یک‌اندازان را

کشته افعی تو در حلقه فسون‌سازان را

جان ز دست تو ندانم به چه بازی ببرم

پشّه آن نیست که بازیچه دهد بازان را

دل چو دادم به تو عقلم ز کجا خواهد ماند

[...]

خواجوی کرمانی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۸۴ - مناجات در انتقال از فتوت به صدق

 

سر تویی خیل سرافرازان را

جان تویی پیکر جانبازان را

جامی