گنجور

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶

 

من ز عشق یار نتوانم به جان بازآمدن

زانکه هست آیین من در عشق جانباز آمدن

تا بسوزم ز آتش عشق رخش پروانه وار

گرد شمع روی او خواهم به پرواز آمدن

هر که را در عشق جانان ناله دلسوز نیست

[...]

نسیمی