×
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۲۷ - پشیمانی کوش از کشتن نگارین
دلش آرزوی نگارین گرفت
ستایش به چشم خمارین گرفت
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۵
مرغ دل من هوای یاری نگرفت
و این دست مرا شبی نگاری نگرفت
یک دم به میان نیامد آن سرو سهی
تا عاقبت الامر کناری نگرفت
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۶
هرگز دل من بی تو قراری نگرفت
روزی ز میان تو کناری نگرفت
بر باد خیال نقش رویت صنما
خون شد دل و دست من نگاری نگرفت
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۳
هر دل که ازو عشق شماری نگرفت
بگداخت زر خویش و عیاری نگرفت
عاشق گردید و ره به معشوق نبرد
شد گرد، ولی پی سواری نگرفت
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸
این دل، سر راهی بنگاری نگرفت
این دیده، فروغی ز عذاری نگرفت
این پا، روزی بخاک کویی نرسید
این دست، شبی دامن یاری نگرفت