گنجور

اوحدی » جام جم » بخش ۷۹ - حکایت

 

نیست بازی که هم به کاری رفت

که ز تختی چنان بغاری رفت

اوحدی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۸

 

فغان که هستی من در ورق شماری رفت

حیات من چو قلم در سیاه کاری رفت

به خون دل، ورقی چند را سیه کردم

چو لاله زندگیم در سیاه کاری رفت

نکرده غنچه امید من دهن را باز

[...]

صائب تبریزی