×
عطار » مختارنامه » باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن » شمارهٔ ۹
ای دل همه چارهٔ تو بیچارگی است
در گوشه نشستن تو آوارگی است
نانت جگرست و آب خون خوارگیست
اینست علاج تو که یکبارگی است
عطار » مختارنامه » باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن » شمارهٔ ۱۱
چون مردن تو چارهٔ یکبارگی است
مردانه بمیر! این چه بیچارگی است
تو خون و نجاستی و مشتی رگ و پی
انگار نبود، این چه غم خوارگی است
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۵ - عشق
زانچه که دل را غم آوارگی است
دیده چه آگاه که نظارگی است
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۱۱ - در بیابان شوق و عشق و احوال و اطوار عاشقان و مشتاقان جانباز با سوز و نیاز و اشارت به آنکه زاد این سفر پر خطر عجز است و بیچارگی و شکست و نیستی و منع طمطراق خودی
وصف عاشق ذلت و بیچارگی است
نیستی و غربت و آوارگی است
ملکالشعرا بهار » منظومهها » ارمغان بهار » فقرۀ ۷۲، ۷۳
سر بیمناکی گنهکارگی است
گنه کاره را تن به آوارگی است