گنجور

عطار » مختارنامه » باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن » شمارهٔ ۹

 

ای دل همه چارهٔ تو بیچارگی است

در گوشه نشستن تو آوارگی است

نانت جگرست و آب خون خوارگیست

اینست علاج تو که یکبارگی است

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن » شمارهٔ ۱۱

 

چون مردن تو چارهٔ یکبارگی است

مردانه بمیر! این چه بیچارگی است

تو خون و نجاستی و مشتی رگ و پی

انگار نبود، این چه غم خوارگی است

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۵ - عشق

 

زانچه که دل را غم آوارگی است

دیده چه آگاه که نظارگی است

امیرخسرو دهلوی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۷۲، ۷۳

 

سر بیمناکی گنهکارگی است

گنه کاره را تن به آوارگی است

ملک‌الشعرا بهار