گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۵

 

ساقی چه سر گران به من زار گشته‌ای

پیمانه‌ای بنوش که هشیار گشته‌ای

در بحر خواب بودی و طوفان گرفته بود

اکنون قیامتست که بیدار گشته‌ای

قدر گلاب می‌شکند عطر دامنت

[...]

بابافغانی