گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۳

 

این طلعت و رخسار که دارد که تو داری

این قامت و رفتار که دارد که تو داری

لب شهد و حدیثت شکر است ای گل خندان

این شهر شکربار که دارد که تو داری

چشم تو به یک چشم زدن خون دلم خورد

[...]

محتشم کاشانی