گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵

 

زان دوست که غمگینم، غم‌‎خوار کنش، یارب

دشمن که نمی‌خواهد، هم‌خوار کنش، یارب

اندر دل سخت او کین پر شد و مِهر اندک

آن مهر که اندک شد، بسیار کنش، یارب

سر گشته و غم‌خوارم، آن کین غم ازو دارم

[...]

اوحدی