گنجور

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۱

 

از طلعت اگر ماهی گفتار چرا داری

وز قامت اگر سروی رفتار چرا داری

خون دل ما خوردی از لعل لبت پیداست

حاشا نتوان کردن انکار چرا داری

صنعان صفت از دستم بردی دل و دین اززلف

[...]

بلند اقبال