گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰۵

 

اگر درد مرا زان بی‌مروت چاره می‌آید

نه آخر چشمه هم بیرون ز سنگ خاره می‌آید؟

کلیدی نیست غیر از سخت‌رویی قفل مطلب را

به آهن این شرر بیرون ز سنگ خاره می‌آید

کدامین خانه پرداز است در جانم نمی‌دانم

[...]

صائب تبریزی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۱

 

نه جانان کشته‌اش را از پی نظاره می‌آید

که خورشید قیامت از برای چاره می‌آید

صدای صاحب دل، اهل غفلت را کند واقف

که ز آواز جرس گم گشتهٔ آواره می‌آید

مگر در پرده کاری کرده آه [و] نالهٔ بلبل

[...]

سعیدا