گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۶

 

غارت چشم تو ما را مفلس و بیچاره ساخت

مؤمنانرا کافری از خان و مان آواره ساخت

از لب شیرین تراش بوس کردی کوه کن

گر توانستی دل بی رحم او را چاره ساخت

هر چه خورد آن نوش لب خون دل فرهاد بود

[...]

کمال خجندی