گنجور

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۱۹

 

آن شوخ که دل خراب نظاره اوست

چشمم حیران ماه رخساره اوست

با مه مکنید نسبت ماه رخش

مه نیز ز عاشقان آواره اوست

فضولی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷

 

تب و تاب جگر از شعله رخسارهٔ اوست

لخت دل بر سر مژگان گل نظارهٔ اوست

نو خط گرد کدورت نبود چهرهٔ دل

گره جبههٔ غم مهرهٔ گهوارهٔ اوست

گوشه گیری نگزینند مگر اهل طلب

[...]

جویای تبریزی