×
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۸
چو با تو کار دل ای ماهپاره افتاده است
زچشم اشک بعینه ستاره افتاده است
زبان سرمهٔ دنباله دار می گوید
سیاه مستی چشمش گذاره افتاده است
مرا ز دیدن صبح دوباره شد روشن
[...]
۶ بیت