گنجور

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

تا دل ز کف اختیار ننهاد

پا بر سر کوی یار ننهاد

دور از تو چه داغ بود کایام

بر جان و دل فکار ننهاد

مرغی که وفای دهر دانست

[...]

امیر شاهی
 

شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶

 

آنکو دل خود به خار ننهاد

گل گل شد و در کنار ننهاد

اشکی که به خاک ره نیامیخت

سر در قدم نگار ننهاد

عقلی که به زیر بار نفس است

[...]

شاهدی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۸

 

دل چشم به راه یار ننهاد

بر وعده او مدار ننهاد

امروز خیال او هم از ناز

پا در دل بی‌قرار ننهاد

از دست جفای او، کسی دل

[...]

میلی