×
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۷
شب نیست که از شوق رخت زار نمیرم
صد ره نشوم زنده و صد بار نمیرم
هر دم نتوان روی تو دید اینقدرم بس
کز محنت محرومی دیدار نمیرم
در غمکده بی کسی ام خفته به خواری
[...]
۷ بیت