گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶

 

گل آمد و بی یار نشستن که تواند

بی یار بگلزار نشستن که تواند

یکدم به مراد دل خود پهلوی یاری

بی محنت اغیار نشستن که تواند

زین شیوه ی مستانه که هر لحظه نمایی

[...]

بابافغانی