گنجور

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳

 

دست در روزگار می‌نشود

پای عمر استوارمی‌نشود

شاهد خوب صورتست امل

در دل و دیده خوار می‌نشود

روز شادی چو راز گردونست

[...]

انوری
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵ - آغاز کتاب سندباد

 

دست در روزگار می نشود

پای عمر استوار می نشود

شاهدی خوب صورت است امل

در دل و دیده خوار می نشود

شاد می زی که در عروس مرگ

[...]

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵ - آغاز کتاب سندباد

 

دست در روزگار می نشود

پای عمر استوار می نشود

ظهیری سمرقندی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۸ - داستان مرد حکیم

 

ور یکی شد، هزار می‌نشود

به یکی گل بهار می‌نشود

ملک‌الشعرا بهار