گنجور

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۴

 

تیر و کمان گرفته‌ای، سوی شکار می‌روی

صید تواند عالمی، بهر چه کار می‌روی؟

جانب صیدگه شدی، همره خویش بر مرا

بی‌سگ خویشتن مرو، چون به شکار می‌روی

وه! چه سوار طرفه‌ای! کز سر مهر پیش تو

[...]

هلالی جغتایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۴۲

 

ای غافلی که در پی دینار می روی

آخر ز سکه در دهن مار می روی

حسن مجاز را به حقیقت گزیده ای

غافل مشو که روی به دیوار می روی

از غفلت تو پیر مغان در کشاکش است

[...]

صائب تبریزی