گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳۱

 

زجوش مغز مستان را به سردستار می رقصد

که در دریای بی آرام کف ناچار می رقصد

هلال عید باشد تیغ مشتاق شهادت را

سر منصور بی پروا به دوش دار می رقصد

که در دامان تمکین می تواند پای پیچیدن؟

[...]

صائب تبریزی