گنجور

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲

 

غم ندارم در ره یار آنچه آزارم کنند

گر همه از جان خود ز آزار بیزارم کنند

شکر لله بختی مستم من اندر عشق دوست

نیست باکم هر چه می خواهند گوبارم کنند

دل همی گوید مرا دارم سر دیوانگی

[...]

بلند اقبال