گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶

 

در گمانی که: به غیر از تو کسی یارم هست؟

غلطست این، که به غیر از تو نپندارم هست

حیفت آمد که: دمی بی غم هجران باشم

زانکه امید به وصل تو چه بسیارم هست!

آخر، ای باد، که داری خبر از من تو بگوی:

[...]

اوحدی