گنجور

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۸

 

من نه مستم از شراب از چشم یار مستم

از نگاهی کرده است آن دلبر عیار مستم

شاه وشیخ وشحنه شهر آگهند از مستی من

من به بزم شاه وهم درکوچه وبازار مستم

گرحریفان جمله مستنداز شراب می فروشان

[...]

بلند اقبال