×
عطار » مختارنامه » باب چهل و نهم: در سخن گفتن به زبان پروانه » شمارهٔ ۵
پروانه به شمع گفت: یارم باشی
گفتا که اگر کشتهٔ زارم باشی
دَرْ رو به میان آتش و پاک بسوز
گر میخواهی که در کنارم باشی
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۷
حال دل پیش تو گفتم، که تو یارم باشی
نه بدان تا تو به آشفتن کارم باشی
من که سوزنده چو شمعم خود ازین غصه تو نیز
چه ضرورت که فروزندهٔ نارم باشی؟
زین پس آن چشم ندارم که مرا خواب آید
[...]