گنجور

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷

 

دوستانم باز خواهد گشت یارم الغیاث

من ز دستش چاره جز مردن ندارم الغیاث

دامن وصلش نمی آید بدست و من چنین

در غم هجران او زار و نزارم الغیاث

جان و دل از درد عشقش خون شد و هرگز دمی

[...]

اسیری لاهیجی