×
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴ - آمرزش خواستن
به هر سهوی که در گفتارم افتد
قلم درکش کزین بسیارم افتد
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴
گر با دل و دیده هیچ کارم افتد
از بویه عشق آن نگارم افتد
خون دل از آب دیده زان می بارم
تا آن دل و دیده در کنارم افتد
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷۹
گر با دل و دنده هیچ کارم افتد
در وقت وصال آن نگارم افتد
خون دل ز آب دیده زان میبارم
تا آن دل و دیده در کنارم افتد
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۴ - پرسیدن دایه از زلیخا سبب گداختن و سوختن وی را در مشاهده شمع جمال یوسف علیه السلام
چنین کز وی گره بر کارم افتد
نظر کردن به وی دشوارم افتد