گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۵

 

از فرقت تو هر دم خون بارم از دو دیده

گر دیدنت نباشد بیزارم از دو دیده

چشمم نمی تواند روی رقیب دیدن

آری همین توقع میدارم از دو دیده

گر نیستم به مهرت صادق چو صبح، بادا

[...]

کمال خجندی