گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در وعظ و حسن تخلص به نعت پیغمبر اکرم و تخلص به مدح ناصر الدین ابراهیم

 

به راه عاشقی شرط است راه عقل نارفتن

چو درد عشق پیش آید به صد جان پیشوا رفتن

به کوی عشق هم عشق است رهبر زآن که مردان را

به امر پادشا باید به صدر پادشا رفتن

هوا را راه ده لیکن نه آن راهی که دل خواهد

[...]

خاقانی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹

 

نخواهم از سر کویش، به صد چندین جفا رفتن

نشاید شیر مردان را، به هر زخمی ز جا رفتن

طریق عاشقان دانی، درین ره چیست ای رهرو؟

غمش را پیروی کردن، بلا را پیشوا رفتن

بساط حضرت جانان، به سر باید سپرد ای جان

[...]

سلمان ساوجی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

تا چند به بزم غیر تنها رفتن

تنها بر هر بی سر و بی پا رفتن

ترسم که چو خورشید رخت زرد کند

ناخوانده چو خورشید به هرجا رفتن

ابوالحسن فراهانی