×
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۷
ای مونس و غمگسار عاشق
وی چشم و چراغ و یار عاشق
ای داروی فربهی و صحت
از بهر تن نزار عاشق
ای رحمت و پادشاهی تو
[...]
۱۸ بیت
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۶
خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق
مست آید و گذارد سر در کنار عاشق
ناز و عتاب شیرین از حد گذشت ترسم
زاندم که مانده باشد حیران بکار عاشق
حرفی به هیچ مکتب ننوشته آن فرشته
[...]
۸ بیت